۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

سوألی از عزیزان اصلاح طلب و طرفداران آقای خاتمی و موسوی



سوألی از دوستان داشتم فرض بگیرید که یک عده به خانه شما حمله کردند پدر شمارا کشتند و به خواهر مادر شما تجاوز کردند برادر شمارا در زیرزمین در یک اتاق حبس کردند و تمام دارایی شمارو صرف خودشان یا فامیلشان یا دوستان خارجی‌ خود کردند و ۳۲ سال همه زحمات و سرمایه شمارا دزدیدند و خوردند و از شما هم در این ۳۲ سال در خانه بیگاری کشیدند و مجبور کردن که برای آنها کار کنید حال  بعد ۳۲ سال از این چند نفر یکی‌ احساس میکنه کاری که در این مدت ۳۲ سال در خانه شما با شما و خواهر مادر خانواده شما کرده اشتباه است و از کشتن پدر شما هم پشیمان شده آیا شما برای نجات خانه, مادر خود را به عقد این آقا درمیاورید؟ یا تا آخرین نفس برای بیرون کردن این مهاجمین میجنگید؟



با یک نگاه اجمالی به اوضاع ایران خواهید دید که طرفداران آقای خاتمی و موسوی و کروبی  اکثر(نه تمامی) این عزیزان را جوانان بین ۱۶~۲۷ سال  تشکیل میدهند البته در این جنبش از تمام اقشار و سنها شرکت دارند اشتباه برداشت نکنید ولی‌ سبزاللهی تنند رو واصلاح طلب منظورم طرفداران آقای موسوی و خاتمی یا کمنیستهای قدیم هستند یا مامورین و خادمین قدیم جمهوری اسلامی یا عده ای از جونانی که نه در زمان  آقای موسوی زندگی‌ کردند نه در زمان خمینی و اکثرا اطلاعات آنها در حد صدا و سیما جمهوری اسلامی ، کتابهای تائید شده وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ، انجمن اسلامی‌های مدارس و دانشگاه‌های جمهوری اسلامی و تلویزیونهای لوس آنجلسی هست البته باز هم بگم من توهینی به معلومات این عزیزان  نمیکنم ولی‌ با تجربه ۳۲ ساله از جمهوری اسلامی حتی این جوانان هم باید تا به حال برایشان روشن شده باشه که چطور اطلاعاتی‌ می‌توان از این دسته یا این منابع بدست آورد


متاسفانه این دوستان کم طاقت جوان ما بجای کسب تجربه از نسلهای قدیم و عبرت گرفتن از اشتباهت آنها دوباره به همان سوی میروند که ۳۲ سال پیش بزرگان ما رفتند و در این میان عده‌ای فرصت طلب و سودجو از پاکی‌ و سادگی‌ آنها استفاده  میکنند من وقتی پای صحبت این عزیزان میشینم میبینم سخنها و برخورد آنها دقیقا من رو یاد اوایل انقلاب میندازه, البته اون زمان من بچه ای بیش نبودم ولی‌ یادم میاد که چه به ما گذشت و در چه دورانی زندگی‌ میکردیم دورانی که تا کسی‌ انتقاد میکرد مخالف آزادی و مزدور و دیکتاتور دوست بود و هیچ کسی‌ اجازه حتا سوال هم نداشتبا کمی دقت خواهید دید که امروز باز همان جو حاکم شده و همان قصه انقلاب ۱۳۵۷ دوباره تکرار داره می‌شه 

متاسفانه دوستان یا فراموش کردند یا اطلاع ندارند که ۳۲ سال پیش عده‌ای متحجر کشور و وطن مارو اشغال کردند, پدران مارو اعدام کردند, ماداران مارو به زور لچک سرشان کردند و تو خیابانها کتک میزدند خواهران مارو به کشور‌های عربی‌ فروختند و برادران مارو به جنگ فرستادند وبیش از هفت ملیون ایرانی را آواره دنیا کردند و دسته دسته کشتند, سرمایه نفت ما تو کامیونهای ترکیه و حسابهای بانکی نزوئلا و بولیوی و لبنان و کره شمالی و چین و شوروی  و فلسطین و کشور‌های آفریقایی سر در آورد و با پول و ثروت کشورمان فرزندهایشان رو فرستادند دانشگاه‌های خارج و بچه‌های ۱۱~۱۷ ساله را فرستادند روی مین و شبانه هزار نفر, هزار نفر به جوخه‌های اعدام فرستادند وخنده دار این است که امروز همان مهاجمین شدند آزادیخواه و پرچم دار آزادی همان انسانهای که بیشترین زمان زندگی‌ آنها صرف از بین رفتن ایران و ایرانی شده وحالا همین مردم عزیز و شریف و همیشه در صحنه میخواهند ایران مارو از دست دوستان این آقایان بگیرند و تحویل آن یکی‌ آقایان بدهند همان‌های که با کمکشان زندگی‌ و وطن و خانواده ما را از ما گرفتند






















من توهینی به کسی‌ نکردم امیدوارم که یکی‌ از این دوستان بتونه جواب قانع کننده‌ای به من بده شاید من دارم اشتباه می‌کنم و شاید یکی‌ از این جوانان عزیز بتونه منو بدونه فحاشی و برخورد تند و بدونه انگ بستند و متهم کردن به مأمور جمهوری اسلامی ، تفرقه انداز، مزدور، جیره خور،مأمور نفوذی و ..... بتونه جواب درست بده شاید یکی‌ از این عزیزانی که حتا زمان آقای موسوی به دنیا نیامده بوده و زمان خمینی زندگی‌ نکرده بتونه به من بگه که جواب خون عزیزان ما که در سالهای ۱۳۵۷ تا  قبل انتخاب احمقی نژاد که به دست این آقایان اعدام شده چه کسی‌ باید بده؟ شاید یکی‌ پیدا بشه به ما بگه که جواب خون ایرانی‌‌های که در زمان آقای موسوی ، خاتمی ، کروبی، و کلیه این دوستان آزادی خواه اعدام شدند باید چه کسی‌ بده ؟ آیا باید همه را گردن خمینی انداخت و گفت کی بود کی بود من نبودم؟


البته اشتباه برداشت نکنید من با استفاده کردن از این آقایان برای آزادی ایران به هیچ عنوان مشکل ندارم و فکر می‌کنم خیلی مثبت هم هست و شاید بهترین راه برای نابودی جمهوری اسلامی استفاده کردن از خود مامورین جمهوری اسلامی باشه و راه دیگری جز جنگ خارجی‌‌ها نیست که همه میدانیم هیچ کس با این عقیده موافق نیست ولی‌ با بت ساختن و مبرا کردن این آقایان از جواب گوی به ملیونها ایرانی‌ داغدار که در زمان قدرت این آقایان به خاک سیاه نشستند و انگ بستن به آنها فقط به صرف اینکه دوستان ۲ سالی‌ هست تازه فهمیدن جمهوری اسلامی ۳۲ ساله جنایت میکنه کمی‌ بی‌ انصافیست


کمی‌ به دور و اطراف خود نگاه کنید و در مورد سوال بالای من کمی‌ فکرکنید البته می‌دونم الان شاید باز اینجا تشریف بیارید و هزار تا فحش هم نثار من کنید و ۱۰۰ انگ هم به بنده ببندید ولی‌ خدایی در خلوت خودتان اگر واقعاً سودی از این جماعت نمیبرید و دستی‌ در این نظام ندارید و از سادگی‌ و پاکی‌ به این آقایان اعتقاد دارید کلاه خود را قاضی کنید فکر نمیکنم درخواست زیادی باشه
 

۳۲ نظر:

  1. دست مریزاد

    کاش می توانستم خون رگان خود را من قطره قطره قطره بگریم تا باورم کنند....

    پاسخحذف
  2. درست می گی دوست عزیز ولی اگه شطرنج رو درست بازی کنیم با سربازان خودشون اونارو مات می کنیم تکسر گرائی به بسط جند صدائی و آزادی کمک می کنه

    پاسخحذف
  3. دوست من سلام
    نوشته زیبای شما را کامل خواندم، مطالب زیبایی را بیان کرده بودید> ولی نگفته بودید اگر یک نفر بخواهد گذشته خودش را جبران کند چگونه باید به او این حق را داد؟ دوست من، من با تو هم عقبده ام امادر این وانفسا مجال بحث بر سر تقسیم ارث نیست. باور بفرمایید برای ریاست دولت انتقالی هیچ کس بهتر از موسوی نمی باشد. به تجربه مصر و دیگر کشورها نگاه کنید. به نظر شما اگر در انقلات 57 رئیس دولت انتقالی همان بختیار می ماند بعد در یک رای گیری دولت مردم محور انتخاب می گردید این حجم از کشتار ها اتفاق می افتاد؟ بگذارید تند روی ها خشک شوند هر چه می کشیم از این تندروی هاست. من هم دردهایی مثل شما را تجربه کرده و می کنم اما چاره آن دوباره راه اندازی جوخه های مرگ نیست. یک هموطن
    می توانی جواب نظرات من را در همین صفحه قرار دهید حاضر به مباحثه با شما هستم

    پاسخحذف
  4. نوید جان شما چطور میتوانی‌ به کسی‌ حالی‌ کنی‌ که بهترین راه آزادی تو این هست که قاتل پدرت برای تو آزادی بیاره؟ شما به من بگو چطور میتونی‌ به کسی‌ که پدرش برادرش یا پسرش زمان خدمت این آقا به جمهوری اسلامی و تحمل ماه ها و سالها شکنجه اعدام شده بفهمانی که بهترین طرح آزادی و راهایی از این درد به قدرت نشاندن فردیست که عزیزان آو رو کشته؟ شما کاملا مشخص هست که تاحالا عزیز این طوری از دست ندادی که بدونی درد آنها چیست عزیز استفاده از این آقایان کار شایسته و درستیست ولی به قدرت نشاندن آنها مثل بقدرت نشاندن هیتلر و صدام به قدرت میمونه

    پاسخحذف
  5. سلام
    هیچکدوم از افرادی که نام بردید خودشونو رهبر مردم معرفی نکردند تا بت نشن واتفاقات گذشته تکرار نشه.
    هرکس در گذشته خطایی کرده باید جواب بده.بدون خشونت واعدام.
    باید دید درین سالها چه کسانی چه تفکراتی داشتند و چه تغیراتی داشتند واگر ب سمت مردم رفتن استقبال بشه.وگرنه باید هرکسی درگذشته نقشی درحکومت داشته رو محاکمه کرد.حتاسربازی که ماموره و معذور!
    اینجوری جنبش آزادی خاهی تبدیل ب یک اسم میشه با تعداد بسیار اندک.چند نفر هستند که تاحالا خطایی نکردند؟
    مجاهدین؟سلطنت طلبا؟کمونیستا؟...
    بنابراین باید بسیط تر نگاه کرد و هدف مشترک روشنی داشت و از فرصت ها بنفع مردم استفاده کرد.وچنان نباشد که هر روز ریزش داشت.

    پاسخحذف
  6. man kamlean ba neveshtehatoon movafegham,va omidvaram harche zoodtar mardom be in dark beresan ke in 2emamzadeh ham mojez nemidan

    پاسخحذف
  7. بابک جان خوشحالم که جواب دادی ولی دوست داشتم تو هم به دور از حب و بغض و کینه حرف می زدی. بیایید با هم فرض کنیم موسوی و کروبی را حذف کنیم در این حال چه کسی را جایگزین کنیم که از خودشان باشد و از زیر و بم امور آنها آگاهی داشته باشد و از سوی دیگر بتواند افراد داخل نظام را نیز با خود همراه کند؟ دوست من مردم کشور ما متاسفانه و باز هم متاسفانه وقتی با وضعیتی خو کردند نمی توان به راحتی آنها را از آن وابستگی رهانید مگر قدم به قدم. برای رهایی از دیکتاتوری راهی جز گذر مرحله ای و آرام وجود ندارد و گرنه دوباره شیخ می رود و شاهی دیگر با نامی دیگر جایگزین میشود. بگذاریم همه کارها آرام آرام پیش برود بهتر است یکبار دیگر کتاب سازگاری ایرانی نوشته مهندس بازرگان را بخوانیم

    پاسخحذف
  8. babak jan man matlabo hamon avalin bar keh gozashty khondam va midonestam donbaleh chi hasty daghighan en nasleh jadid hamon eshtebahe gozashtaro dareh dobareh donbal mikoneh ama ayah hamin aghayaneh pishro dar jonbesheh sabz agar barandeh entekhabat mishodan ayah vaziyat niz taghiry mikard daghighan mishod doraneh aghayeh khatamy keh tanha sopapeh etminaneh dolat shod vaseh chandin saleh digeh gharat va badbakhtiyeh melat en aghayan ham hamon naghsh ro bazy mikardand agar barandeh entekhabat mibodan pas bayad cheh kard?????????????

    پاسخحذف
  9. نوید و کسانی دیگر در اینجا براساس یک سری فرض های موهومی رفتار میکنند که پایه ای در واقعیت ندارد. فرض اول این ها این هست که موسوی و کروبی واقعا به آزادی مردم ایران و حقوق بشر و پیشرفت ایران باور دارند. این را هیچکدام ما نمی دانیم. انقدر میدانیم که موسوی و خاتمی هر دو به جمهوری اسلامی ولایت فقیه باور دارند این را خود این ها گفته اند. شاید معتقد هستند که این ولی فقیه ولی فقیه بدی است ولی در زمان امام همه چیز رو براه بود و اگر یک ولی فیه «خوب» داشته باشیم باز همه چیز رو براه خواهد شد
    فرض دوم این ها این هست که مردم ایران زمان نامحدودی در اختیارشان هست که کم کم و نرم نرمک به طرف هدف خود که هیچوقت مشخص نشده حرکت نمایند. این فرض هم اشتباه هست. درآمد نفت درحال کاهش هست و فقر در ایران درحال گسترش مردم فقیر ژست های روشنفکرانه شما را رد خواهند کرد و از خشونت هراسی نخواهند داشت. رقیب های بین المللی ایران عرصه را هر روز تنگ تر تنگ تر خواهند کرد
    اگر موسوی و کروبی نباشند کسان دیگری خواهندبود. مردم ایران باید روشن کنند که قربانی میخواهند یا هماهنگ کننده آگاه. الان در زندانهای رژیم به اندازه کافی رهبر و هماهنگ کننده هست درهای زندانها را باز کنید تا ببینید چند موسوی و کروبی از آنها بیرون می آید

    پاسخحذف
  10. من ممنونم که دوستان اینقدر با درایت مطالب را دنبال می کنند. اما دوستان من، من هیچ علاقه ای نه نسبت به خمینی دارم و نه ولایت فقیه و نه هیچ گونه دیکتاتوری دیگری. صحبت من اینست که دوستان، تند روی نتیجه اش همان است که عصر روز 23 بهمن در آن مدرسه حوزوی، خمینی و دوستانش راه انداختند. من پیشنهادم یک خورده تحمل و آرامش در انتقام است نه تعلل در اعتراض. بیایید به دور از احساسات فکر کنیم. مردم ما نمی توانند یک دفعه از همه چیز بگذرند. جز با آگاهی نمی توان به خواسته ها رسید. و آگاهی یک دفعه ای نمی باشد. همه ما رهبر این اعتراضیم ولی نیاز به یک هماهنگ کننده وجود دارد. و

    پاسخحذف
  11. با سلام خواهشمندم كه اين خانم شيرين عبادي لعنتي را پيدا كنيد تانظرش را درباره كشتاردراشرف بگويد چراكه اصلا پيدايش نمي شود تا همه بفهمند كه اين اصلاح طلبها همان تندروها هستند باكمي بزك

    پاسخحذف
  12. دوست من سلام و خسته نباشی‌.
    مرسی از نوشته جالبت.با اجازه کوپیش می‌کنم

    پاسخحذف
  13. salam

    man fek mikonam tanha rahe nejate iran in bast ke hameye goruhhaye mokhalefe in nezam baham motahed beshand va tamame ekhtelafha ra kenar begzarand va hadafe hame faghat taghyyere nezam be ye nezame democratic bashe.

    man fek nemikonam ke ma betunim be niruye khareji etemad konim dalile man ham in hast ke ma yek keshvare servatmand hastim. faghat tasavor konid ke yek hokumate aghel biad sare kar. oonvaght zarfe 10 sale ma dige niazi be forukhtane naft va gaz nakhahim dasht. chon mitunim be andazeye chand barabare daramde naft alan az tarasport, education va tourism dar biarim. hala fek mikonid keshvarayee ke alan manabe ma kheyli moft be dasteshun mirese va be khatere tahrimha chand barabar ham mara charge mikonand khoshhal mishan az inke in nezame nadan jaye khodesha be ye nezame aghel bede.

    ama masaleye dige rahbari hast. manam ba in nazar ke mousavi va karubi nemitunand rahabri ra dar dast begiran movafegham chon khode oonha hanuz ghabul nadaran ke ye nezame democratic bayad biad sare kar. hanuz ghabul nadakardand ke nezame valiye faghih ye eshtebah bude. hadeaghal entezar miraft ke oonha dar morede vaghayee ke dar tule in 32 sal etefagh oftad ebraze taasof bokonand. chetor mishe az mardomi ke salha zire zolme in nezam budand entezar dasht ke bavar konand ke aghayan harfe hagh ra mizanan. magar aghaye khomeyni harfhaye kheyli ghashangtaraz in aghayun nemizad.

    omidvaram ke ma betunim ye rahi baraye ettehad peyda konim.

    ba tashakor

    پاسخحذف
  14. با سلام
    من میخواستم چند نکته که بنظرم اومد خدمتتون عرض کنم
    1- همه ما به خوبی آقای خلخالی و می شناسیم . ایشون با فرض اینکه شاه بد بود کشت برد دزدید غارت کرد و تجاوز کرد یک سری انسان بیگناه رو که برخی عکس هاشم خودتون گذاشتین فرستاد پایه چوبه دار !! انسان های بیگناه رو با فرضیاتی همچون فرضیات شما اعدام کرد ! من از نوشته های شما متوجه شدم شما هرگز چنین رفتاری و تایید نمی کنید . پس لطفا به بهانه بد بودن یک نظام شخص یا اشخاصی رو تا در دادگاه عادل محکوم به چیزی نشدن محکوم نکنید حکم ندهید و اعدام نکنید !!!
    فرض بر این است همه خوبن مگر خلافش ثابت شود .
    2 - میر حسین موسوی بعد از دوران نخست وزیری ( چه خوب چه بد ) دیگه هرگز در صحنه سیایت این مملکت و این نظام حاضر نشد ! حالا شما میگی این آقا سی و دو سال غارت کرده و تجاوز کرده من نمیدونم منظورت کدوم سی و دو ساله !!! ( حتی برای همون دوران نخست وزیری هم حق نداریم خودمون ببریم و بدوزیم )
    3 - من نمیدونم موسوی چه کرده و اگه در دادگاه برای محاکمه حاضر بشه چه جرمی براش در نظر گرفته میشه ولی از نظر من موسوی طی این دو سال مردانگی و تمام کرد و اگه من جزء هیئت منسفه باشم حکم به برائت این مرد میدم !! که ایران زمین همچون این مرد کم دارد .
    4 - کسی بت نساخته کسی مبرا نکرده کسی رو ولی باید این حکم ها این جنایاتی که شما ازش حرف میزنی در دادگاه مشخص بشه که باعث بانیش کی بوده نه در ذهن من و شما ویا نفر سومی مثل خلخالی .
    5 - از اون دوست عزیزی هم که گفتن ایا واقعا آقای موسوی و کروبی به حق آزادی مردم ایران اعتقاد دارن خواهش میکنم به سخنرانی های آقای اردشیر ارجمند تنها نماینده اقای موسوی توجه بفرمایید .
    آقای موسوی فقط به تعیین سرنوشت هر نسل توسط اون نسل قائل هستند و لاغیر ... یعنی اگه مردم الان بگن جمهوری ایشون هم میگن جمهوری اگه بگن سلطنت میگن سلطنت .....
    6 - هرگز دموکراسی از جاده پر از خون عبور نمیکند .
    لباتون خندان

    پاسخحذف
  15. دوست گرامی جریان پایگاه اشرف بهترین فرصت بود تا پرده از چهره پلید این سبزهای اصلاح طلب بیفته
    اینا مشکلشون قدرته
    مگه همین خاتمی نبود زمان ریاست جمهوریش جلوی خامنه ای دولا راست میشد
    میدنی مشکل کجاست مشکل اینجاست که اگه جمهوری اسلامی بره خیلی از گندکاریهای آقایون مشخص میشه که به کجا وصل بودن وتو انقلاب 57 چه کارایی کردن
    یادته فلاحیان به مهاجرانی آخر نامه اش چی نوشته بود
    چون پرده برافتد نه تو مانی ونه من
    مشکل ملت ایران هستن که هنوزم که هنوزه اندر خم یه کوچه ان
    دوست من ملتی که کتابهای شاملو وشریعتی رو میگیره زیر بغلش تا ادای روشنفکری رو دربیاره
    ملتی که بنی صدر وابراهیم یزدی ومسعود رجوئ وفرخ نگهدار وکیانوری وکریم سنجابی میشن آزادیخواهش وگلسرخی وبیژن جزنی آدمکش وتروریست قهرمانش لیاقتی بهتر از جمهوری اسلامی ندارن

    پاسخحذف
  16. salam

    dobare lazem midunam yadavari konam ke moasertarin rahe nejate ma etehad hast. ma bayad ghablaz inke be in fek konim ke che kasi moghaser bude ruye in tamarkoz konim ke mikhaim in nezam be ye nezame democratic tabdil beshe yani nezami ke darun hame haghe yeksan baraye azadiye bayan ba ezhare nazar dashte bashan.

    nezami ke har fardi betune be rahati va bedune tars nazaresho bege candidaye khodesha entekhab kone va hich goruh ya mazhab ya aghidee bar digari bartari nadashte bashe. hata age mardom bekhan nezam eslami bashe nabayad tuye siasat vared beshe chon natijasho didim.

    bayad rahjhaye eshterak va ettehad ra peyda konim. inke biam va ye chizi begim ba omidi ham be taghyeer nadashte bashim ya inke fek konim khob akharesh mardom khodeshun ye kar mikonand hich chizio avaz nemikone.

    bayad rahhaye erteebat bahamo peyda konim. say konim nazarate hamo dar sayeye etehad dar nazar begirim va modara konim.

    be nazare man ma mitunim ba peyda kardane hamdige dar kole donya tashkile goruhi vahed motoshakel az hameye nazarha va goruhha be jomhuriye eslami feshar biarim dar jahate raftan.

    ba tashakor

    پاسخحذف
  17. اگر این حک.مت مدعی است که حکومت علی است کجا دیده اید که حضرت علی با وحشی گری موافق باشد.اگر هر کسی جنایتی انجام داد جواب ما با وحشی گری نباید باشد چون ما مدعی مسلمانی هستیم پس فرق ما با صهیونیسم چیست؟ منافقین باید به سزای اعمالشان برسند ولی نه با وحشی گری اینکه چگونه و چطوری تفاوت ما با ما بقی دین هاست اگر نمی توانیم پس ادعا نکنیم... حضرت علی (ع) گفت قاتل مرا با همان ظربه و مقدار شدت قصاص کنید نه بیشتر نه کمتر...

    پاسخحذف
  18. خیلی بهتر است که دوستان اسم خودشون (واقعی یا فرضی) بنویسند تا بتوان راجع به نظرات آنها بحث کرد

    پاسخحذف
  19. سلام دوست عزیز.حرفات قبول.ولی مگه انسانها تغییر نمی کنند.مگه همین بزرگای ما که به قول شما اون روزا از این حرفها می زدند.الان تغییر نکردند.پس راه تغییر و بازگشت واسه ی همه وجود داره

    پاسخحذف
  20. جنایت این اصلاح طلب ها در ده ۶۰ خیلی وحشتناکتر از برادران اصول گرا بود ولیخبر رسانی مثل الان نبود که جهان ا خبر بش ه بر مردم ما چه گذشت
    دفاع خاتمی از لاجوردی که یار غار همین اصلح طلب ها که یادمن نرفته خلخالی هم اصلاح طلب بود خمینی هم اصلاح طلب بود خاتمی هماز احمدی نژاد کمتر جنایت نکرد این دو برادر دیروز فقط سر ارث خمینی دعوا دارند ان هم اگر جنگ زرگری نباشد چون هنوز مویی از سر هیچکدام کم نشده
    محمد نایینی

    پاسخحذف
  21. دوست عزیز شما یا نمی دانید یا واقعا دارین نقش بازی می کنید ولی بدانید در جمهوری اسلامی بر رکن اصلی و امنیتی کشور دست رهبری است و هیچ رییس جمهور و یا مسئولان مملکتی نمی توانند دخالت کنند همانطور که الان می بینید ما هیچ وقت از جنایت ها ودزدی های این رژیم دفاع نکردیم ولی وقتی کسی از این رژیم می فهمد که از این پس راه درست را انتخاب کند باید دفاع کرد هر کسی که از عدالت دفاع کند ارزش دارد ودر ضمن در این شرائط فقط اتحاد تا آزادی ایران عزیزمان .

    پاسخحذف
  22. پس اگر این طور است که رهبر تصمیم میگیرد پس این اصلاح طلب ها میخواهند ب ارای مر دم جنایت این ها را تطهیر کنند؟
    محمد نایینی

    پاسخحذف
  23. صد در صد با مطالب این پست موافقم. متاسفانه ساده انگاری در تحلیلها و برخوردهای سیاسی و ساده سازی روابط پیچیده قدرت فاسد جمهوری اسلامی از جمله مسببین این نگاه اشتباه در بین عده ای از هموطنان شده که فکر میکنند که از اصلاح طلبان کذایی نظام ابی گرم میشود.
    ۱- یکی از دلایلی که اغلب در دفاع از اصلاح طلبان شنیده میشود اینست که باید از خود اینها بر علیه همدیگر استفاده کنیم تا اینها خود همدیگر را نابود کنند. البته این فکر جالبی است منتهی این دوستان متوجه نیستند که با سینه زدن در زیر پرچم اصلاح طلبان و دفاع بی قید و شرط از آنان، ان کسی که بجان هم افتاده اند، اینان هستند که بجان همرزمانشان افتاده اند که بطور دائم فریاد میزنند که افعی کبوتر نمی زاید. وگر نه همانطور که تابحال دیده ایم آخوندها اگر گشت همدیگر را هم بخورند، استخوان همدیگر را دور نمی اندازند. به عنوان شاهد، از سید حجاریان تئوریسین اصلاحات شاهد می آورم که سیاست اصلاح طلبان را در "فشار از پایین برای چانه زنی در بالا" عنوان کرده بود. خلاصه آنکه این اقیان هیچ مشکلی جز گرفتن سهم بیشتر از قدرت ندارند و این ما مردم هستیم که باید با بذل خون و جان، به آقایان سواری دهیم تا به قیمت خون و تلاش و امیدها و آرزوهایمان، آقایان سهم هر چه بیشتری از قدرت و ثروت را از رقیب بگیرند. خلاصه آنکه این دوستانی که به اسم سواری گرفتن از آخوند برای نابودی اینان به دست همدیگر به اصلاح طلبان پیوسته اند، خود عملا به اسب بارکش آقایان اصلاح طلب بدل شده اند تا سهم آقایان اصلاح طلب از قدرت، سهم هر چه بیشتری باشد.
    ۲- دلیل دیگری که اغلب برای توجیه حمایت و دنباله روی از اصلاح طلبان آورده میشود اینست که میگویند که اینان تغییر کرده اند. البته به یاد هم نمی آورند که این آقایان از قدرت افتاده اند و در حالتی هستند که هیچ قدرتی ندارند. در چنین وضعیتی قول دادن بسیار آسان است. ضمن اینکه اساسا خمینی قبل از رسیدن به قدرت حرفهای بمراتب قشنگتری میزد. حرفهایی که قول و قرارهای اصلاح طلبان به مردم در مقابل ان، بسیار بچه گانه و مسخره بنظر می اید. از ان گذشته آقای موسوی بر پایبندی خود بر "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر " پافشاری کرده و خواهان بازگشت به دوران طلایی !!! امامش، همراه با اجرای بی تنازل قانون اساسی جمهوری اسلامی (لابد بر محوریت ولایت فقیه) میباشد.
    ۳- ضمنا ماهیت اختلاف اصلاح طلبان با رقبای حکومتی، بر سر دموکراسی نیست، بلکه بر سر تقسیم قدرت است. ولی از همه اینها گذشته گیرم که اینان تغییر کرده اند و تغییرشان هم بسیار جدی است. خوب کسانی که چنین گذشته ای دارند، طبعا میتوانند تنها به عنوان همراه و نه رهبر، با جنبش مردم همکاری کنند. مساله اینست که این آقایان به کمتر از رهبری و سخنگویی هم رضایت نمی دهند و از طرف مردم حرف میزنند و از طرف مردم تصمیم میگیرند. برای دیدن روحی قیم مابی اینان، به سخنان مهاجرانی، کدیور و موسوی و غیره دقت کنید.
    ۴- دوستان دیگری صحبت از خلع ید از تمامی نظام جمهوری اسلامی را، از اصلاح طلب (خط امامی های جنایتکار سابق) و ارزشی ها را نوعی تندروی میدانند. البته بنظر من تند روی و کند روی و اعتدال کلمات و مفاهیمی نسبی هستند و بستگی به ان دارند که مبدا مختصات حق و حقوق را در کجا گرفته اید. اگر ملک آزادی، حق و حقوق انسانی مردم ایران باشد، که به نظر من هست، این تقاضای خلع ید از تمامی رژیم از حقوق مردم است و کوتاه آمدن از ان مصداق ارتجاع و کند روی است. اشکال انقلاب ۵۷ هم نه تندروی بود و نه کند روی، بلکه مشکل ما اعتماد به خمینی و در کل آخوندها برای رهبری خواستهای آزادی خواهانه مردم بود. در واقع نتیجه شومی که انقلاب ایران بدان گرفتار شد، نه مصداق خورده شدن فرزندان انقلاب بوسیله همدیگر که نتیجه استیلای ضد انقلاب مذهبی بر دستگاه رهبری بود که فرزندان انقلاب را یک به یک از بین برد. (یادتان باشد که در اینجا نمیخواهیم این صحبت را بکنیم که انقلاب خوبست یا اصلاحات، به نظر من هر کدام از اینها در جای خود کاربرد دارند.)
    ۵- دوست دیگری برای آنکه ماله بر جنایت امثال موسوی بکشد، از تکرار این نکته خسته نمیشود که "قدرت واقعی در دست ولی فقیه است و نه در دستان رییس جمهور یا نخست وزیر". کاملا درست است. منتهی کسی که مسولیتی اینچنینی را به عهده میگیرد نمیتواند از مسولیت مبرا باشد. اگر هم واقعا ولی فقیه همه کاره است و رییس جمهور هیچ کاره پس دادن وعده سر خرمن به مردم برای انجام اصلاحات، چیزی جز خاکپاشی در چشم توده های مردم نیست. اساسا اینجا با رژیمی اصلاح ناپذیر طرفیم و آقایان هم بابت فریب مردم مسولیتی دو برابر دارند.

    پاسخحذف
  24. صد در صد با مطالب این پست موافقم. متاسفانه ساده انگاری در تحلیلها و برخوردهای سیاسی و ساده سازی روابط پیچیده قدرت فاسد جمهوری اسلامی از جمله مسببین این نگاه اشتباه در بین عده ای از هموطنان شده که فکر میکنند که از اصلاح طلبان کذایی نظام ابی گرم میشود.
    ۱- یکی از دلایلی که اغلب در دفاع از اصلاح طلبان شنیده میشود اینست که باید از خود اینها بر علیه همدیگر استفاده کنیم تا اینها خود همدیگر را نابود کنند. البته این فکر جالبی است منتهی این دوستان متوجه نیستند که با سینه زدن در زیر پرچم اصلاح طلبان و دفاع بی قید و شرط از آنان، ان کسی که بجان هم افتاده اند، اینان هستند که بجان همرزمانشان افتاده اند که بطور دائم فریاد میزنند که افعی کبوتر نمی زاید. وگر نه همانطور که تابحال دیده ایم آخوندها اگر گوشت همدیگر را هم بخورند، استخوان همدیگر را دور نمی اندازند. به عنوان شاهد، از سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات شاهد می آورم که سیاست اصلاح طلبان را در "فشار از پایین برای چانه زنی در بالا" عنوان کرده بود. خلاصه آنکه این آقایان هیچ مشکلی جز گرفتن سهم بیشتر از قدرت ندارند و این ما مردم هستیم که باید با بذل خون و جان، به آقایان سواری دهیم تا به قیمت خون و تلاش و امیدها و آرزوهایمان، آقایان سهم هر چه بیشتری از قدرت و ثروت را از رقیب بگیرند. خلاصه آنکه این دوستانی که به اسم سواری گرفتن از آخوند برای نابودی اینان به دست همدیگر به اصلاح طلبان پیوسته اند، خود عملا به اسب بارکش آقایان اصلاح طلب بدل شده اند تا سهم آقایان اصلاح طلب از قدرت، سهم هر چه بیشتری باشد.
    ۲- دلیل دیگری که اغلب برای توجیه حمایت و دنباله روی از اصلاح طلبان آورده میشود اینست که میگویند که اینان تغییر کرده اند. البته به یاد هم نمی آورند که این آقایان از قدرت افتاده اند و در حالتی هستند که هیچ قدرتی ندارند. در چنین وضعیتی قول دادن بسیار آسان است. ضمن اینکه اساسا خمینی قبل از رسیدن به قدرت حرفهای بمراتب قشنگتری میزد. حرفهایی که، قول و قرارهای اصلاح طلبان به مردم در مقابل ان، بسیار بچه گانه و مسخره بنظر می اید. از ان گذشته آقای موسوی بر پایبندی خود بر "جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر " پافشاری کرده و خواهان بازگشت به دوران طلایی !!! امامش، همراه با اجرای بی تنازل قانون اساسی جمهوری اسلامی (لابد بر محوریت ولایت فقیه) میباشد.
    ۳- ضمنا ماهیت اختلاف اصلاح طلبان با رقبای حکومتی، بر سر دموکراسی نیست، بلکه بر سر تقسیم قدرت است. ولی از همه اینها گذشته گیرم که اینان تغییر کرده اند و تغییرشان هم بسیار جدی است. خوب کسانی که چنین گذشته ای دارند، طبعا میتوانند تنها به عنوان همراه و نه رهبر، با جنبش مردم همکاری کنند. مساله اینست که این آقایان به کمتر از رهبری و سخنگویی هم رضایت نمی دهند و از طرف مردم حرف میزنند و از طرف مردم تصمیم میگیرند. برای دیدن روحی قیم مابی اینان، به سخنان مهاجرانی، کدیور و موسوی و غیره دقت کنید.
    ۴- دوستان دیگری صحبت از خلع ید از تمامی نظام جمهوری اسلامی را، از اصلاح طلب (خط امامی های جنایتکار سابق) و ارزشی ها را نوعی تندروی میدانند. البته بنظر من تند روی و کند روی و اعتدال کلمات و مفاهیمی نسبی هستند و بستگی به ان دارند که مبدا مختصات حق و حقوق را در کجا گرفته اید. اگر ملاک، آزادی، حق و حقوق انسانی مردم ایران باشد، که به نظر من هست، این تقاضای خلع ید از تمامی رژیم از حقوق مردم است و کوتاه آمدن از ان مصداق ارتجاع و کند روی است. اشکال انقلاب ۵۷ هم نه تندروی بود و نه کند روی، بلکه مشکل ما اعتماد به خمینی و در کل آخوندها برای رهبری خواستهای آزادی خواهانه مردم بود. در واقع نتیجه شومی که انقلاب ایران بدان گرفتار شد، نه مصداق خورده شدن فرزندان انقلاب بوسیله همدیگر که نتیجه استیلای ضد انقلاب مذهبی بر دستگاه رهبری بود که فرزندان انقلاب را یک به یک از بین برد. (یادتان باشد که در اینجا نمیخواهیم این صحبت را بکنیم که انقلاب خوبست یا اصلاحات، به نظر من هر کدام از اینها در جای خود کاربرد دارند.)
    ۵- دوست دیگری برای آنکه ماله بر جنایت امثال موسوی بکشد، از تکرار این نکته خسته نمیشود که "قدرت واقعی در دست ولی فقیه است و نه در دستان رییس جمهور یا نخست وزیر". کاملا درست است. منتهی کسی که مسولیتی اینچنینی را به عهده میگیرد نمیتواند از مسولیت مبرا باشد. اگر هم واقعا ولی فقیه همه کاره است و رییس جمهور هیچ کاره پس دادن وعده سر خرمن به مردم برای انجام اصلاحات، چیزی جز خاکپاشی در چشم توده های مردم نیست. اساسا اینجا با رژیمی اصلاح ناپذیر طرفیم و آقایان هم بابت فریب مردم مسولیتی دو برابر دارند.

    پاسخحذف
  25. واقعا كه از ماست كه بر ماست ... يا همون بهتر كه "خلايق هر چه لایق" 30 سال گفتیم
    "مرگ بر آمریکا" غافل از اینکه بفهمبم داریم میگیم "مرگ بر من" آخه جرئت داری برو بگو آهای فلان مسئول کشور چرا ساحل ما فلان هست؟ تو رو بنام مزدور و جاسوس آمریکا به سیخ میکشن.. حالا خودت قظاوت کن کی گفته آمریکا بد هست و باید مرگ برش باد و کی تصویر ذهنی منفی رو و استحقاق مرگ یا کشته شدن رو به کلمه آمریکا اضافه کرده؟ من و تو و مردم همین کشور.. چه کسی به دین این آخوندها بها داد ؟ که خودشون رو بنام دین و نماینده خدا.. آغا بالاسر ما بدونند و ما رو بنام محارب (کسی که با خدا در جنگ است)به دار بزنند. عزیزان این کشور درست نمیشه مگر اینکه دین و مذهب را از کوچه و خیابان جمع کنیم و به خانه هایمان ببریم.. چون خیابانی شدن دین این ملاهای خون آشام رو قدرت میده..
    از ماست که بر ..ماست..کشک..دوغ

    پاسخحذف
  26. این است مکتب اسلام.شما از اصلاح طلب و فلانی و غیره ایراد نگیرید چون کاری که این جماعت میکنند از قران و مکتب اموزش دیده اند.پس چه این باشد چه ان در جمهوری اسلامی همین خواهد بود.من یک ده پنجاهی هستم در این 32 سال فقط همین را فهمیدم که از اسلام بیش از این کارهائی که اینان کردن چیزی وجود ندارد.

    پاسخحذف
  27. چرتو پرته یمقدار از واقعیت گرفتین بقیش دوروغ

    پاسخحذف