افسر ستادی، نظریهپرداز دکترین دفاعی و استاد جنگهای منظم و چریکی
پس از بازگشت، او در ستاد بزرگ ارتشتاران بهعنوان معاون کمیته مدیریت دکترین دفاعی فعالیت کرد و در طراحی ساختار فرماندهی، برنامهریزی دفاعی و تدوین سیاستهای نظامی کلان کشور نقش مهمی داشت. عبدالملکپور ضمن فعالیت ستادی، در دانشگاه جنگ و دانشکده افسری به تدریس تاکتیکهای جنگ منظم، جنگهای چریکی و فرماندهی ستادی میپرداخت و نسل جدیدی از افسران حرفهای را تربیت میکرد. او به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و آلمانی تسلط داشت و توانست استاندارد آموزش نظامی در ایران را به سطح ارتشهای پیشرفته جهان نزدیک کند.
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، نگاه تخصصستیز و ایدئولوژیک جدید نسبت به ارتش موجب حذف و پاکسازی فرماندهان
کارآزموده شد. در شرایطی که امنیت ملی و توان دفاعی کشور بهشدت تضعیف شده بود، تیمسار عبدالملکپور همراه با گروهی از افسران نخبه، طرحی را برای جلوگیری از فروپاشی ارتش و حفظ استقلال کشور سازماندهی کرد. این طرح با عنوان «نمارا» شناخته شد و مرحله پشتیبانی و ادامه عملیات نقاب (نوژه) بود. هدف آن بازگرداندن فرماندهی ارتش به دست متخصصان ملیگرا، جلوگیری از نابودی توان دفاعی ایران و ممانعت از سقوط کامل کشور بهدست نیروهای بیتجربه و ایدئولوژیک بود.
بهدلیل مشارکت در این طرح، در اوایل دهه ۱۳۶۰ بازداشت شد و ماهها تحت سختترین بازجوییها و شکنجههای اطلاعاتی قرار گرفت. با وجود فشار سنگین، هیچگاه همرزمان خود را لو نداد و حتی در بدترین شرایط نیز به اصول نظامی و باورش به استقلال ایران وفادار ماند. روند محاکمه او علنی نبود و بدون رعایت تشریفات قضایی، در زمستان ۱۳۶۰ به حکم مقامات جمهوری اسلامی اعدام شد. طبق روایتها، او تا پایان ایستاده و استوار باقی ماند.
پیکر وی در قطعه ۹۲ بهشتزهرا تهران به خاک سپرده شد. در همان تاریخ، بیش از ۳۰ فرد دیگر نیز در همان قطعه دفن شدهاند. در آن روز نه سانحه هوایی رخ داده، نه حادثه طبیعی و نه رویداد جمعی. این واقعیت نشاندهنده ارتباط مستقیم این قبور با اعدامهای سیاسی سازمانیافته اوایل دهه ۶۰ است. جمهوری اسلامی هرگز نام او و بسیاری از افسران متخصص را در فهرستهای رسمی اعلام نکرد و اسناد مربوط به پروندههایشان را از دسترس عمومی خارج ساخت.
ساعات کمی پیش از اعدام، او دستنوشتهای ۱۳ صفحهای نوشت. بخش اعظم این نوشتهها درباره ایران، نقش ارتش در استقلال کشور و آیندهای بود که برای وطن تصور میکرد. تنها بخش اندکی خطاب به خانواده بود و این نشان میدهد که دغدغه اصلی او تا آخرین لحظه، نه نجات خود بلکه نجات ایران بوده است.
تیمسار عبدالملکپور یکی از فرماندهانی بود که حضورش میتوانست در سالهای آغازین جنگ ایران و عراق با تصمیمگیریهای علمی و دفاعی، مانع از اعزام بیتجربه جوانان به خطوط مقدم شود و روند جنگ را به نفع ایران تغییر دهد. حذف او و دهها افسر تحصیلکرده دیگر، خلأ خطرناکی در فرماندهی نظامی کشور ایجاد کرد که اثراتش در طول ۸ سال جنگ و حتی پس از آن هویدا شد.
نام او امروز یادآور نسلی از افسران شرافتمند ایران است که ارتش را ستون استقلال کشور میدانستند و در راه حفظ آن، از جان خود گذشتند. ارتقای درجه او به «تیمسار» پس از شهادت، نماد احترام به جایگاه، تخصص و تعهدی است که هرگز با اعدام قابل حذف نبود.