حقایق تلخ آخرین روزهای محمد رضا شاه پهلوی
بارها در مكانهاى مختلف از طرف جوانان پاك بى غرض چه مستقيما از من وَيَا در صفحات و سايتهاى مختلف در خصوص خروج شاهنشاه به طرق مختلف پرسش شده كه چه شد ان مرد بزرگ كه ان ارتش قدرتمند و مكانيزه را در دست داشت ارتشى كه جسد بدون سرش روياى فتح ٣ روزه تهران صدام حسين را كابوس كرد
(ارتش ايران پس از جنايت ٥٧ سرهنگ به بالاش توسط انقلابيون سرخ و سياه قتل عام شدن و بالإترين درجه نظامى در زمان حمله صدام حسين سرگرد بود و نهايتا به تعداد انگشتهاى يك دست از اميران كشته نشدن كه در عالم نظامى به چنين ارتشى جسد بى سر ميگويند)
زمانيكه انقلابيون خائن تمام اميران ايران را تا تير ماه ٥٩قتل عام كردن صدام با خيال راحت در تلويزيون بغداد اعلام كرد كه ٣ روزه تهران را فتح خواهد كرد اما خبر نداشت كه ان ابر مرد انچنان ارتشى را ساخته كه جسد بى سرش نه تنها خرمشهر را ازاد ميكنه و حصر ابادان را ميشكنه و عراقيها رو به مرزهاى نجسشون برميگردونه بلكه نيروهاى بسيج و سپاه رو هم كه تشكيل شده بودن از بقال و قصاب و معلم ووو مجموع ادمهايي كه هيچ علم نظامى نداشتن را هم تعليم ميده و به مصاف دشمن ميفرسته !
بماند كه الان انها با وقاحت هر چه تمام اخوندى انچنان فيلمهايي درست ميكنن كه انگار انها بودن كه همچين على اللهى و معجزه وار دروس سخت نظامى بهشون وحى شد و از ايران دفاع كردن كه خود بحث دردناك طولانيست و بماند به وقت مبحثش و وقتى كه همه شاهدان اين حقيقت بدون ترس همه حقايق را عنوان كنند.
چگونه شد كه ان ابرمرد با در دست داشتن چنين ارتشى و با أنهمه ذكاوت ذاتى و علم و سواد فراوان بختيار را نخست وزير كرد و يا اينكه چرا تا زمانيكه بود فرمان هيچ تيراندازى با تير جنگى را نداد. انهايي كه انروزهاى غم انگيز را خاطرشون هست شعار "مشقيه" "مشقيه" رو يادشون مياد كه باز حكومت وقيح انقلابى در فيلم قلاده هاى طلا اين حقيقت را هم وارونه كردن و هم اين رو بخودشون بستن و هم گوادالوپ رو انچنان وارونه كردن كه ذهن نسل شما رو منحرف كنن كه حكومت خودشون از گوادالوپ قوام گرفت به هر روى به كرات در خصوص عدم دفاع شاهنشاه پرسش شده كه امروز لازم ديدم حقيقتى رو به عرض شما برسونم حقيقتى كه با تلاش فراوان توانستم با تماس با يكى از مقربين دربار داشته باشم.
همانطور كه درجريان هستيد شاهنشاه مبتلا به سرطان بدخيم بود اين بيمارى مهلك حتى امروز كه علم پيشرفت كرده تمام قواى انسان را ميگرد چه به انروز كه اين بيمارى برابر بود با مرگ مطلق البته این رو رو حساب تجربه شخصی میگم چون خودم یکی از بازماندگان بیماری سرطان درجه ٣ هستم وبه عنوان كسى كه اين تجربه تلخ را داشتم و خودم اين زجر را كشيدم با اعماق وجودم حس ميكنم كه چه دردى را ان مرد متحمل بوده،به هر روى خيانت ٥٧ همانطور كه ميدانيد از سالها قبل برنامه ريزى شده بود و قدرتها منتظر زمان اجراى نقشه شوم خود بودن كه متاسفانه با بيمارى شاهنشاه اين حمله اغاز شد
به مجردى كه شيمى درمانى شاهنشاه شروع ميشه مراتب توسط فردوست خائن به اربابش ام،اى،سيكس مخابره ميشه و استارت عمليات با تظاهرات تبريز اغاز ميشه كسانيكه مثل من اين درد را متحمل شدن ميدانن كه شخصى كه شيمى درمانى ميشه پس از هر مرحله تقريبا تا ٣ روز به حالت نيمه بيهوش و خلصه پر از درده كه قدرت هيچ تصميمى حتى بر كارهاى روزمره خود نداره چه برسد كه بخواهد در انزمان قدرت رفع بحران سياسى كند و اين مصيبت شاه و گدا نداره تحمل انروزها رو براى دشمنم هم نميكنم وقتى كه شاهنشاه به اين حال زار ميوفتد متاسفانه خائنين وطن فروش كه همواره در تمام تاريخ ما عامل بدبختى ايران بودند با سوء استفاده از اين موقعيت عنان كار را دست ميگيرند و ريشه ايران را ميزنن يكى از مثالهايش كه شايد امروز اولين بار باشه كه ميخوانيد آن اعلاميه كذايي شاهنشاه كه فرمودن من صداى انقلاب را شنيدم باشه انروز دقيقا در همان ساعت به محض اينكه شيمى درمانى تمام ميشه و شاهنشاه به حالت نيمه بيهوش بودن رضا قطبى (توده ايي خائن) فرصت را غنيمت ميشماره و با اصرار به شهبانو آن نامه كذايي را به شاهنشاه ميدن و ايشان آن نامه را ميخونه،به كتاب اقاى نهاوندى هم ميتونين در اين خصوص مراجعه كنيد كه بعدها در مصر كه شاهنشاه همانند تمامى شاهنشاهان بزرگ ايران متوجه به خيانتهاى مقربين ميشه و خصوصا در اين مورد نامه همواره به رضا قطبى لعنت ميفرستاده و حتى يكبار تلفنى خدمت اين خائن كثيف ميرسه كه البته ديگه كار از كار گذشته بود
به هر روى اين يك اشاره مختصر به حقايق تلخ ان جنايت ايران ويران كن بود كه شما عزيزان بدانيد كه همواره بزرگمردان ايران توسط خائنين از پاى درامدن متاسفانه حقيقتى است تلخ در خصوص ايران كه ما هميشه ٢ گروه در كشور و تاريخمان داشتيم يك گروه ميهن پرستانى كه نمونه اشان در جهان وجود نداشته و متاسفانه گروه دوم خائنينى كه باز هم نمونه شان در تاريخ بشر وجود نداشته،و نكته درداور تر اينه كه تمامى خائنين از افرادى بودن كه بالاترين مقامها و امكانات رو داشتن كه اين بواقع دردناك و غير قابل هضمه،از سلمان فارسى خائن بگيريد تا قاتلين نادر شاه و خائنين به اريامهر فقيد همه از نزديكان و صاحبان قدرت و احترام بودن زمانيكه خبر خيانتهاى فردوست به شاهنشاه ميرسه انچنان در شوك ميره كه ميگه اگه بهم ميگفتين كه دور ازجون شهبانو مامور ام اى سيكس بوده انقدر درد نميكشيدم تا اينكه حسين رفيق از دوران كودكيم و پس از آن به كما ميره!
اميدوارم شرائطى پيش بيايد كه بار دگر صاحب وطن شويم از اينهمه مصيبتى كه درس علتهايش را كشيديم به نفع ايران استفاده كنيم.
به اميد انروز
بابک ایران بان
ا.م