سزای اعمال مسئولین و جلادان جمهوری اسلامی بعد از پيروزي جنبش مردم ايران
امروز داشتم مثل همیشه تو اینترنت میگشتم و به عکسها و فیلمها نگاه میکردم,در حال خواندن گله و فریاد و گریه هاي هم وطنام بودم و داشتم نوشتهها يی که در مورد حوادث اخیر نوشته بودن میخواندم ، داشتم فکر میکردم که چه سالهایی در زیر ظلم و ستم این آخوندا ما زندگی کردیم داشتم به سبک زندگی امریکایها فکر میکردم که اینجا تو این مملکت یک سگ از یک شهروند ایرانی در ایران حقش بیشتره پیش خودم گفتم خوب بالاخره این طورهم نمیمونه همیشه پایان تاریکی شب روشنای صبح و طلوع آفتاب است
نا خداگاه یاد اوایل انقلاب ۵۷ افتادم البته بهتره بگم شورش ۵۷ و یاد کشتار اوایل انقلاب افتادم یاد اعدام افسران تحصیلکردهای که هرکدام اگر زنده بودن با معلوماتشان میتوانستن جان هزاران سربازشهید ۸ سال جنگ را نجات بدهند
یاد تحصیلکردگان و نخبگانی که اگر اعدام نمیشدند می توانستن اقتصاد مریض و از بین رفته بعد و در حین جنگ را سرو سامان بدهند, یاد اعدام جوانان دانشجو و یا محصلی که به جرمهای داشتن روزنامه یا مقالهای بیگناه اعدام شدند و نامی هم از آنها به زبان نیامد که شاید امروز همانها نخبگانی برای مملکتشان بودند
با تجربهای که از شورش یا به اصتلاح انقلاب ۵۷ داشتم اوضاع امروز برایم خیلی امیدوار کننده و خوشحال کننده بود البته منظورم کشتار جوانان بیگناه نیست و منظورم آن دلاوری و از خود گذشتگی و حس آزادی خواهی مردم ایران است که بعد ۳۰ سال بالاخره طغیان کرد و اطمینان دارم که به جایی خواهد رسید
ولی آن روز تکلیف ما چيست؟
آیا ما باید مثل آنها شروع به اعدام کنیم؟ آیا باید این حیواناتی که ۳۰ سال خون مردم مارو تو شیشه کردن با یک گلوگه خلاص کنیم؟ یعنی ۳۰ سال زجرو بد بختی ما و خرابی کشورعزیزمان ایران با یک گلوله ۵۰۰ تومانی درست میشه؟
با تمام نفرت و احساسی بدی که نسبت به این حیوانات داشتم دیدم مرگ آنها کمکی به زخم ۳۰ ساله من نخواهد کرد هرچند که این حیوانات یکی ازعزیزترین کسان من رو اعدام کردند ولی هر چی فکر کردم دیدم مرگ اینا به این راحتی دوایی ازدردهای من و زخمهای ملیونها ایرانی درمان نمیکه و به این فکر افتادم که چرا از این جلادان حیوان صفت استفاده نکنیم؟ که بعد یک سری فکر کردن به این نتیجه رسیدم که گفتم نظر شما را هم در این باره بدونم
این فکر به سرم زد که چرا ما از اینها به عنوان کارگر استفاده نکنیم؟ پیش خودم گفتم به جای باطوم به دست هر کدوم یك بیل و کلنگی بدیم و توسط این آقایان
نا خداگاه یاد اوایل انقلاب ۵۷ افتادم البته بهتره بگم شورش ۵۷ و یاد کشتار اوایل انقلاب افتادم یاد اعدام افسران تحصیلکردهای که هرکدام اگر زنده بودن با معلوماتشان میتوانستن جان هزاران سربازشهید ۸ سال جنگ را نجات بدهند
یاد تحصیلکردگان و نخبگانی که اگر اعدام نمیشدند می توانستن اقتصاد مریض و از بین رفته بعد و در حین جنگ را سرو سامان بدهند, یاد اعدام جوانان دانشجو و یا محصلی که به جرمهای داشتن روزنامه یا مقالهای بیگناه اعدام شدند و نامی هم از آنها به زبان نیامد که شاید امروز همانها نخبگانی برای مملکتشان بودند
با تجربهای که از شورش یا به اصتلاح انقلاب ۵۷ داشتم اوضاع امروز برایم خیلی امیدوار کننده و خوشحال کننده بود البته منظورم کشتار جوانان بیگناه نیست و منظورم آن دلاوری و از خود گذشتگی و حس آزادی خواهی مردم ایران است که بعد ۳۰ سال بالاخره طغیان کرد و اطمینان دارم که به جایی خواهد رسید
ولی آن روز تکلیف ما چيست؟
آیا ما باید مثل آنها شروع به اعدام کنیم؟ آیا باید این حیواناتی که ۳۰ سال خون مردم مارو تو شیشه کردن با یک گلوگه خلاص کنیم؟ یعنی ۳۰ سال زجرو بد بختی ما و خرابی کشورعزیزمان ایران با یک گلوله ۵۰۰ تومانی درست میشه؟
با تمام نفرت و احساسی بدی که نسبت به این حیوانات داشتم دیدم مرگ آنها کمکی به زخم ۳۰ ساله من نخواهد کرد هرچند که این حیوانات یکی ازعزیزترین کسان من رو اعدام کردند ولی هر چی فکر کردم دیدم مرگ اینا به این راحتی دوایی ازدردهای من و زخمهای ملیونها ایرانی درمان نمیکه و به این فکر افتادم که چرا از این جلادان حیوان صفت استفاده نکنیم؟ که بعد یک سری فکر کردن به این نتیجه رسیدم که گفتم نظر شما را هم در این باره بدونم
این فکر به سرم زد که چرا ما از اینها به عنوان کارگر استفاده نکنیم؟ پیش خودم گفتم به جای باطوم به دست هر کدوم یك بیل و کلنگی بدیم و توسط این آقایان
۱. تمامی شهرها و مناطق جنگ زده ایران را از نو به سبک نوین باز سازی کنیم
۲. تمامی شهرها و روستاهای ایران را تمیز کنیم
۳. برای افراد فقیر خانه بسازایم
۴. دور تا دور مناطق مرزی افغانستان را دیوار بکشیم تا دیگه جوانهای ما دسترسی به مواد مخدر نداشته باشند
۵. در هر روستا بیمارستان و مرکز بهداشتی مجهزی بسازیم تا هر دهقان و روستایی برای معالجه مجبور به سفربه شهرها نباشه
۶. تمامی مراکز توریستی و تاریخی ما که توسط این بیوطنا تخریب شده باز سازی کنیم
۷. در هر شهری ورزشگاه بسازیم
۸. در نقاط کم آب سد بسازیم
۹. نقاط بد آب هوا درخت بکاریم
۱۰. با پارچههای و روسریهایی که ۳۰ سال به زور به سر زنان ما کردن برای بچههای یتیم لباس درست کنیم
۱۱. کشاورزی کشور را رونق بدیم
۱۲. کارخانهها و مراکز پژوهشی بسازیم
۱۳. تمامی زندانها به دست این جانوران به مدارس و کتابخانه تبدیل کنیم
۱۴. بزرگترین شاهراه دنیا را از تبریز به سیستان و بلوچستان و از مشهد به آبادان بسازیم
۱۵. بزرگترین کانال دریایی را از دریای خزر تا به خلیج فارس بکشیم
۱۶. کویر لوت را سبز کنیم
۱۷. تمام جادههای کشور را ۷ لاینه کنیم
۱۸. قسمتی از کوهای البرز را بتراشیم تا هوای شمال ایران به نقاط جنوبی برسه
۱۹- به عنوان خدمتکار و نظافتچی در مراکز عمومی از آنها استفاده کنیم
۲۰-از افرادی که دربین آنها تحصیل کرده هستند در مناطق محروم کشور استفاده کنیم هرچند که میدونم تعداد تحصیل کردههایشان از تعداد انگشتهای دست فراتر نیست
۲۱-هر کدام که دستشان به خونی آلوده بود به خانوادههای عزیزان اعدامی واگزار شوند که در ازاء سن هر عزیز اعدامی این حیوانات موظف باشند همان مقدار برایشان کار کنند و به عنوان حمال از آنها استفاده کنند
۲۲- آنها رو مجبور کنیم که مجسمههای سنگی عظیمی از کلیه بزرگان ایران به روی کوههای البرز ترشکاری کنند که هم نام آن قهرمانان جاودانه باشه هم یادی از آنها و خدماتشان کرده باشیم هم آیندگان بدانند که چه بر سر دشمنان ایران و ایرانیان خواهد آمد
میدونم اینها خیلی شاید در حد تخیلات و خیال باشه ولی یک لحظه پیش خودتون فکر کنید اگر ۰.۱% از این کارا برای ایران انجام بشه چه کشوری خواهیم داشت و چه نیروی بهتر از این قاتلین و مفت خورهای بیوطن ؟
از قدیم میگویند وصف العیش نصف العیش :-)
نظر شما چیست؟
شما هم اگر چیزی در فکر دارید بنویسید که من به این لیست اضافه کنم خدا رو چه دیدید یک دفعه شاید به واقعیت پیوست
بابک ایران بان